[اسم]

l'insulte

/ɛ̃sylt/
قابل شمارش مونث

1 دشنام ناسزا، فحش

  • 1.Adresser des insultes à qqn.
    1. به کسی فحش دادن.
  • 2.Les conducteurs ont tendance à dire des insultes au volant.
    2. رانندگان به دشنام دادن پشت فرمان تمایل دارند.

2 اهانت توهین

  • 1.C'est la pire insulte qu'on puisse lui faire.
    1. این بدترین توهینی است که می‌توان به او کرد.
  • 2.Mon commentaire n'était pas une insulte.
    2. عقیده‌ی من اهانت نبود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان