[اسم]

l'intention

/ɛ̃tɑ̃sjˈɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 قصد نیت، هدف

  • 1.avoir l’intention de faire qch
    1. قصد انجام کاری را داشتن
  • 2.J’ai l’intention de lui en parler.
    2. قصد دارم راجع بهش با او صحبت کنم.
  • 3.Résultat qui dépasse l'intention de son auteur
    3. نتیجه‌ای که فراتر از نیت مولف می‌رود.

2 عمد (حقوقی)

  • 1.violences ayant entraîné la mort sans intention
    1. خشونت‌هایی که منجر به قتل غیرعمد شده‌اند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان