[صفت]

iranien

/iʀanjɛ̃/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: iranienne] [جمع مونث: iraniennes] [جمع مذکر: iraniens]

1 ایرانی

  • 1.J'aime beaucoup la cuisine iranienne.
    1. من خیلی آشپزی ایرانی را دوست دارم.
[اسم]

l'Iranien

/iʀanjɛ̃/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Iraniens] [مونث: Iranienne]

2 (فرد) ایرانی

  • 1.C'est un Iranien qui m'a parlé de cet auteur.
    1. او فردی ایرانی است که با من از این مؤلف صحبت کرده است.
  • 2.Les Iraniens parlent le persan.
    2. ایرانی‌ها فارسی صحبت می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان