[صفت]

irresponsable

/iʁɛspɔ̃sˈabl/
قابل مقایسه

1 غیر مسئولانه وظیفه‌نشناس، سهل انگار

  • 1.Le président de la République est irresponsable.
    1. رئیس جمهوری وظیفه نشناس است.

2 (با)مسؤولیت تخفیف یافته

  • 1.C'est un gouverneur irresponsable.
    1. این یک دولتمرد است با مسئولیت تخفیف یافته

3 نسنجیده بی‌فکر

  • 1.Une attitude irresponsable
    1. گرایش نسنجیده
[اسم]

l'irresponsable

/iʁɛspɔ̃sˈabl/
قابل شمارش مذکر

4 (فرد) غیر مسئول بدون مسئولیت

  • 1.Ne soyez pas irresponsable!
    1. بدون مسئولیت نباشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان