[فعل]

isoler

/izɔle/
فعل گذرا
[گذشته کامل: isolé] [حالت وصفی: isolant] [فعل کمکی: avoir ]

1 عایق‌بندی کردن عایق کردن

  • 1.Maison bien isolée.
    1. خانه‌ی به خوبی عایق‌بندی شده.
  • 2.Mes parents ont isolé leur grenier.
    2. پدر مادرم اتاق زیرشیروانی‌شان را عایق‌بندی کردند.

2 مجزا کردن جدا کردن

3 منزوی کردن

4 جدا شدن به گوشه‌ای رفتن (s'isoler)

  • 1.Il s'est isole des autres.
    1. او از دیگران جدا شده است.
  • 2.Je me suis isolé pour voter.
    2. من برای رای دادن به گوشه‌ای رفتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان