[اسم]

le jouet

/ʒwɛ/
قابل شمارش مذکر

1 اسباب‌بازی

  • 1.Regardez ces jouets !
    1. این اسباب‌بازی‌ها را نگاه کنید.
  • 2.Vous n'avez pas rangé vos jouets ?
    2. شما اسباب‌بازی‌هایتان را مرتب نکرده‌اید؟

2 ملعبه بازیچه

مترادف و متضاد manipulation
être le jouet
ملعبه بودن
  • Tu crois que je suis ton jouet ?
    خیال کردی من ملعبه تو هستم؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان