Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . به ارث گذاشتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
léguer
/lege/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: légué]
[حالت وصفی: léguant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
به ارث گذاشتن
1.Mon oncle m'a légué sa collection.
1. عمویم کلکسیونش را برایم به ارث گذاشته است.
2.Son père lui a légué une maison.
2. پدرش یک خانه برایش به ارث گذاشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
légitimité
légitime
légiste
législature
législation
légume
légume sec
légumes
légèrement
légèreté
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان