Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . شخم زدن
2 . شیار انداختن
3 . سخت تپیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
labourer
/labuʁˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
شخم زدن
1.Labourer un champ
1. مزرعهای را شخم زدن
2
شیار انداختن
خط انداختن
1.Piste labourée par le galop des chevaux
1. مسیرهای شیار افتاده از تاخت اسبها
3
سخت تپیدن
به شدت ضربان قلب داشتن
تصاویر
کلمات نزدیک
labour
laborieux
laborieusement
laboratoire
labo
labyrinthe
lac
lacer
lacet
laconique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان