[اسم]

le lifting

/liftiŋ/
قابل شمارش مذکر

1 کشیدن پوست صورت لیفتینگ

  • 1.Cette actrice a subi plusieurs liftings pour avoir une peau aussi lisse.
    1. این هنرپیشه برای داشتن چنین پوست صافی چندین مرتبه لیفتینگ انجام داده است.
  • 2.Elle s'est fait faire un lifting.
    2. او داده است پوست صورتش را بکشند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان