[عبارت]

lors de

/lɔʀ də/

1 هنگام حین، در مدت

  • 1.Il a rencontré sa fiancée lors de son séjour à Paris.
    1. او نامزدش را هنگام سفرش به پاریس ملاقات کرد.
  • 2.Lors de son mariage il était inquiet.
    2. حین ازدواجش، او نگران بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان