[اسم]

la mélancolie

/melɑ̃kɔli/
قابل شمارش مونث

1 افسردگی مالیخولیا

  • 1.Son licenciement l'a plongée dans la mélancolie.
    1. تعدیل شدنش از کار او را در افسردگی فرو برد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان