Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . قاطی کردن
2 . مخلوط کردن
3 . با هم مخلوط شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
mélanger
/melɑ̃ʒe/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: mélangé]
[حالت وصفی: mélangeant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
قاطی کردن
(چیزی را با چیز دیگر) اشتباه گرفتن
mélanger quelque chose
چیزی را قاطی گرفتن
Le serveur a mélangé nos commandes.
پیشخدمت سفارشهای ما را قاطی کرده است.
mélanger quelque chose et quelque chose
چیزی را با چیزی قاطی گرفتن
Il a mélangé les heures de départ et d'arrivée.
او ساعات رفت و برگشت را باهم قاطی کرده است.
2
مخلوط کردن
قاطی کردن، بهم زدن
مترادف و متضاد
mêler
mélanger quelque chose et quelque chose
چیزی را با چیزی مخلوط کردن
1. Je mélange les fruits et le sucre pour faire des confitures.
1. من برای درست کردن مربا، میوهها را با شکر مخلوط میکنم.
2. Si vous mélangez du bleu et du jaune, vous obtenez du vert.
2. اگر شما آبی و زرد را مخلوط کنید، (رنگ) سبز به دست میآورید.
mélanger quelque chose
چیزی را بهم زدن
Tu as mélangé tous les DVD, alors qu'ils étaient classés dans l'ordre alphabétique.
تو همه دیویدیها را بهم زدی با اینکه طبق حروف الفبا مرتب شده بودند.
3
با هم مخلوط شدن
(se mélanger)
1.L'huile et l'eau ne se mélangent pas.
1. روغن و آب با هم مخلوط نمیشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
mélange
mélancoliquement
mélancolique
mélancolie
mél
mélangeur
mélanie
mélasse
méli-mélo
mélissa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان