[اسم]

la maison

/mɛzɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 خانه منزل

مترادف و متضاد bâtisse domicile foyer immeuble pavillon villa
  • 1.Cette famille vit dans une belle maison en banlieue.
    1. این خانواده در خانه‌ای زیبا در حومه‌ی شهر زندگی می‌کنند.
  • 2.Il y a un jardin derrière la maison.
    2. یک باغ پشت خانه وجود دارد.
à la maison
در خانه
  • Je serai à la maison cet après-midi.
    این عصر را در خانه هستم.

2 اهالی خانه اعضای خانه

مترادف و متضاد famille maisonnée
  • 1.Toute la maison est devant la télévision.
    1. همه اعضای خانه جلوی تلویزیون اند.

3 شرکت اداره

مترادف و متضاد entreprise établissement société
  • 1.Il travaille dans une maison de langue.
    1. او در شرکتی مرتبط با زبان‌ها کار می‌کند.
Une maison de commerce
شرکتی تجارتی
maison d'édition
شرکت انتشارات [انتشارات]
[صفت]

maison

/mɛzɔ̃/
غیرقابل مقایسه

4 خانگی خانوادگی

  • 1.Ma mère gère une pâtisserie maison.
    1. مادرم یک قنادی خانگی را اداره می‌کند.
Des pâtisseries maison
قنادی‌های خانگی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان