[اسم]

le mandat

/mɑ̃da/
قابل شمارش مذکر

1 حواله ارزی

  • 1.Mandat international
    1. حواله ارزی بین‌المللی

2 حکم دستور، امر

  • 1.Donner mandat à qqn de faire qqch
    1. به کسی دستوری دادن تا کاری انجام دهد

3 وکالت تفویض اختیار

  • 1.La durée du mandat présidentiel est fixée à cinq ans en France.
    1. مدت تفویض اختیار ریاست جمهوری پنج سال در فرانسه تعیین شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان