[فعل]

massacrer

/masakʀe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: massacré] [حالت وصفی: massacrant] [فعل کمکی: avoir ]

1 خراب کردن درب و داغون کردن

  • 1.Ce groupe a massacré plusieurs chansons des Beatles.
    1. این گروه چندین آهنگ "بیتلز" را خراب کرده‌اند.
  • 2.Ma sœur a massacré la moquette en peignant les murs.
    2. خواهرم به هنگام رنگ کردن دیوارها، موکت را خراب کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان