[اسم]

le massage

/masaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 ماساژ مشت و مال

  • 1.J'ai mal au dos, j'ai besoin d'un massage.
    1. من کمردرد دارم، من به یک ماساژ نیاز دارم.
  • 2.Les massages du kinésithérapeute me font le plus grand bien.
    2. ماساژهای متخصص فیزیوتراپی (حال) من را خیلی بهتر می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان