[فعل]

maudire

/modiʀ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: maudit] [حالت وصفی: maudissant] [فعل کمکی: avoir ]

1 نفرین کردن لعنت کردن

  • 1.Denis maudissait les voleurs qui avaient emporté son appareil photo.
    1. "دنیس" دزدهایی که دوربینش را برده بودند لعنت می‌کرد.
  • 2.Selon la légende, la méchante sorcière a maudit les villageois.
    2. طبق افسانه، جادوگر بدجنس روستایی‌ها را نفرین کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان