[اسم]

le mauvais œil

/movɛz œj/
غیرقابل شمارش مذکر

1 چشم بد چشم شور

  • 1.C'est bon contre le mauvais œil aussi.
    1. این (کار) برای غلبه بر چشم بد نیز خوب است.
  • 2.C'est un gentil garçon, mais il a le mauvais œil.
    2. او پسر مهربانی است اما چشم شوری دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان