[اسم]

la mauvaise herbe

/movɛzɛʁb/
قابل شمارش مونث
[جمع: mauvaises herbes]

1 علف هرز

  • 1.J'ai arraché les mauvaises herbes dans mon jardin.
    1. من در باغچه‌ام علف‌های هرز را از ریشه کندم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان