[اسم]

la modulation

/mɔdylasjˈɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 نوسان صدا واریاسیون، شیوه پایه‌ بر مبنای تغییرات ملودی و هارمونی

  • 1.Cette femme, dont la voix douce avait des modulations.
    1. این زنی که صدای لطیفش واریاسیون داشت.
  • 2.Ton principal et modulation d'un morceau
    2. لحن اصلی و واریاسیون یک قطعه

2 اختلاف تغییر

  • 1.Modulation de phase
    1. تغییر فاز
  • 2.Récepteur qui a la modulation de fréquence
    2. دریافت‌کننده‌ای که تغییر قرکانس دارد.

3 انطباق سازگاری، وفق

  • 1.Modulation des tarifs selon les revenus
    1. انطباق تعرفه‌ها بر طبق درآمدها
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان