[اسم]

la moquerie

/mɔkʀi/
قابل شمارش مونث

1 ریشخند تمسخر، استهزاء

  • 1.Il subissait des moqueries à l'école.
    1. او ریشخندها را در مدرسه تحمل میکرد.
  • 2.Je préfère la critique constructive à la moquerie.
    2. من نقد سازنده را به تمسخر ترجیح می‌دهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان