[اسم]

le morceau

/mɔʀso/
قابل شمارش مذکر
[جمع: morceaux]

1 قطعه تکه

  • 1.J'ai réparé la chaise cassée avec un morceau de bois.
    1. با یک تکه چوب، صندلی شکسته را تعمیر کرده‌ام.
  • 2.J'aimerais beaucoup avoir un autre morceau de gâteau.
    2. خیلی دوست دارم که یک تکه دیگر کیک داشته باشم.

2 قطعه (موسیقی)

  • 1.Écoutez un morceau de Chopin.
    1. به قطعه‌ای از (موسیقی) "شوپن" گوش دهید.
  • 2.J'aime beaucoup jouer ce morceau au piano.
    2. من خیلی دوست دارم این قطعه را با پیانو بنوازم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان