[اسم]

le moteur

/mɔtœʀ/
قابل شمارش مذکر

1 موتور محرک

  • 1.Il a réparé lui-même le moteur de sa voiture.
    1. او خودش موتور ماشینش را تعمیر کرده است.
  • 2.Il a vidé l'huile du moteur.
    2. او روغن موتور را خالی کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان