[فعل]

naître

/nɛtʀ/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته کامل: né] [حالت وصفی: naissant] [فعل کمکی: être ]

1 به دنیا آمدن متولد شدن

مترادف و متضاد mourir
naître à 3 heures/en italie...
ساعت 3/در ایتالیا... متولد شدن
  • 1. Elle est née à trois heures du matin.
    1. او ساعت سه صبح به دنیا آمد.
  • 2. Il naît plus de filles que de garçons.
    2. تعداد دختران متولد شده از پسران متولد شده بیشتر است.
  • 3. Je suis né en Italie, mais je vis actuellement en Chine.
    3. در ایتالیا به دنیا آمده‌ام؛ اما اکنون در چین زندگی می‌کنم.

2 زاده (چیزی) بودن به وجود آمدن

مترادف و متضاد découler provenir résulter
naître de quelque chose
زاده چیزی بودن
  • 1. Cela est né de son arrogance.
    1. این زاده غرورش است.
  • 2. Cet accord est né de longues négociations.
    2. این توافق زاده مذاکرات طولانی‌مدت است.

3 پدیدار شدن

formal
مترادف و متضاد se lever tomber
  • 1.Le jour va naître.
    1. روز پدیدار می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان