[عبارت]

ne pas faire long feu

/nə pa fɛʁ lɔ̃ fø/

1 طولی نکشیدن دیری نپائیدن، دوام نداشتن

  • 1.Cette histoire a fait long feu dans la famille.
    1. این داستان در خانواده مدت زمان زیادی دوام داشت.
  • 2.Son projet n’a pas fait long feu.
    2. برنامه‌اش دیری نپائید [دوامی نداشت].
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "آتش بزرگی ایجاد نکردن" است که در حقیقت کنایه از "طولی نکشیدن"، "دیری نپائیدن" و یا "دوام نداشتن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان