[صفت]

olfactif

/ɔlfaktif/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: olfactive] [مذکر قبل از حرف صدادار: olfactif] [جمع مونث: olfactives] [جمع مذکر: olfactifs]

1 بویایی [وابسته به حس بویایی]

  • 1.La sensibilité olfactive des chiens est supérieure à la nôtre.
    1. حس بویایی سگ‌ها از ما قوی‌تر است [فرای ما است].
  • 2.Nerf olfactif.
    2. عصب بویایی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان