[اسم]

la papillote

/papijˈɔt/
قابل شمارش مونث

1 فویل مخصوص آشپزی

  • 1.Saumon en papillote
    1. ماهی سالمون پیچیده در فویل آشپزی

2 پوست (کاغذ بسته‌بندی)

3 فویل (رنگ مو)

  • 1.Une femme en papillotes
    1. زنی با موهای فویل گذاشته شده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان