[صفت]

paralysé

/paʀalize/
قابل مقایسه

1 فلج معلول

  • 1.Jambes paralysés.
    1. پاهای فلج.
  • 2.Son père est paralysé et sa mère est morte.
    2. پدرش فلج است و مادرش مرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان