Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . پارک
2 . تخت نردهدار (برای بازی بچه)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le parc
/paʀk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: parcs]
1
پارک
بوستان
1.C'est un parc national.
1. این یک پارک ملی است.
2.On a trouvé le corps de la victime dans ce parc.
2. جسد قربانی را در این پارک پیدا کردند.
2
تخت نردهدار (برای بازی بچه)
1.Il est endormi dans son parc.
1. او در تخت نردهدارش خوابش برده است.
2.J'ai mis le bébé dans son parc.
2. من بچه را در تخت نردهدارش گذاشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک
paraître sous un mauvais jour
paraître sous un beau jour
paraître
paravent
paratonnerre
parc d'attractions
parc national
parc naturel
parce que
parcelle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان