[اسم]

le parti

/paʀti/
قابل شمارش مذکر

1 حزب فرقه

  • 1.Le parti socialiste est très important.
    1. حزب سوسیالیست خیلی مهم است.
  • 2.Les partis politiques participeront à un débat avant les élections.
    2. حزب‌های سیاسی قبل از انتخابات در یک مذاکره شرکت خواهند کرد.

2 طرف

  • 1.Prendre parti pour qqn
    1. طرف کسی را گرفتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان