[فعل]

participer

/paʀtisipe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: participé] [حالت وصفی: participant] [فعل کمکی: avoir ]

1 شرکت کردن

participer à un événement/une compétition...
در رویدادی/رقابتی... شرکت کردن
  • Les membres externes ont également participé à la réunion.
    اعضای خارجی نیز در گردهمایی شرکت کرده‌اند.

2 سهیم بودن شریک بودن

participer aux frais
در هزینه‌ها سهیم بودن
  • 1. Je voudrais participer aux frais.
    1. می‌خواهم در هزینه‌ها سهیم باشم.
  • 2. Les salariés souhaiteraient participer aux bénéfices de l'entreprise.
    2. کارمندان تمایل دارند در منافع شرکت سهیم باشند.

3 فعالیت داشتن فعالیت کردن

  • 1.Cet élève ne participe pas en classe.
    1. این دانش‌آموز در کلاس فعالیت نمی‌کند.
در این معنی همیشه باید بدون مفعول بیاید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان