Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مهره (در بازی)
2 . پیاده (شطرنج)
3 . آلت دست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le pion
/pjˈɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
مهره (در بازی)
1.Avancer un pion
1. مهرهای را حرکت دادن
2.Faire avancer un pion
2. مهرهای را جلو بردن
3.Reculer un pion
3. مهرهای را عقب بردن
2
پیاده (شطرنج)
سرباز
3
آلت دست
بازیچه (دیگران)
1.Il est le Pion.
1. او بازیچه دست دیگران است.
تصاویر
کلمات نزدیک
piolet
piocher
pioche
pinède
pinter
pionnier
pipe
pipeau
pipelette
piper
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان