[اسم]

le pionnier

/pjɔnje/
قابل شمارش مذکر
[جمع: pionniers] [مونث: pionnière]

1 پیشرو پیشگام

  • 1.Ce scientifique était un pionnier de la recherche en laboratoire.
    1. این دانشمند در تحقیقات آزمایشگاه یک پیشرو بود.
  • 2.Cette entreprise est un pionnier dans le secteur du logiciel.
    2. این شرکت در بخش نرم‌افزاری یک پیشگام است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان