[اسم]

la plantation

/plɑ̃tasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 کاشت کشت

  • 1.Elle fait des plantations de salades.
    1. او کاشت کاهو انجام می‌دهد.
  • 2.La plantation des vignes.
    2. کاشت درخت مو [تاک].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان