[اسم]

le plongeon

/plɔ̃ʒˈɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 شیرجه

  • 1.Faire un plongeon
    1. شیرجه زدن

2 سقوط

  • 1.La voiture a fait un plongeon dans le ravin.
    1. ماشین در دره سقوط کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان