[فعل]

plonger

/plɔ̃ʒe/
فعل وجهی فعل گذرا
[گذشته کامل: plongé] [حالت وصفی: plongeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 غرق شدن (مجازی) فرو رفتن

  • 1.Elle plonge tous les matins dans ses dossiers.
    1. او هر صبح در پرونده‌هایش غرق می‌شود.

2 غرق شدن (مجازی) فرو رفتن (se plonger)

  • 1.Je me suis plongé dans ce roman.
    1. من در این رمان غرق شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان