[اسم]

la préparation

/pʀepaʀasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 آماده‌سازی آمادگی، تدارک

  • 1.Courir un marathon sans préparation est une idée ridicule.
    1. دویدن در یک ماراتن بدون آمادگی فکر مسخره‌ای است.
  • 2.La préparation de cette recette nécessite de la minutie.
    2. آماده‌سازی این دستور غذایی به دقت زیادی نیاز دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان