[اسم]

le Président

/pʁe.zi.dɑ̃/
قابل شمارش مذکر
[مونث: présidente]

1 رئیس‌جمهور رئیس

  • 1.Le président a demandé à ce que nous participons à la réunion.
    1. رئیس درخواست کرد که در جلسه شرکت کنیم.
  • 2.Nous sommes tous d'accord pour approuver ce que le président (de la république) demande.
    2. ما همگی موافق هستیم بپذیریم آنچه را رئیس‌جمهور تقاضا می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان