[صفت]

pressé

/pʀese/
قابل مقایسه

1 عجول عجله داشتن

  • 1.Excusez-moi, je suis pressé de partir.
    1. عذر می خواهم، من برای رفتن عجله دارم.
  • 2.Je suis pressé, je ne peux pas te parler !
    2. من عجله دارم، نمی توانم با تو صحبت کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان