Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . تهیهکننده (فیلم)
2 . تولیدکننده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
le producteur
/pʀɔdyktœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: producteurs]
[مونث: productrice]
1
تهیهکننده (فیلم)
1.Alain Poiré fut un grand producteur français.
1. "آلن پواره" تهیهکننده بزرگ فرانسوی بود.
2.Il était le fils d'un célèbre producteur hollywoodien.
2. او پسر یک تهیهکننده مشهور هالیوودی بود.
2
تولیدکننده
1.J'achète mon vin directement chez le producteur.
1. من شرابم را مستقیما از تولیدکننده میخرم.
producteur de blé
کشور تولیدکننده گندم
Le Brésil est un des plus gros producteurs de café.
برزیل یکی از بزرگترین تولیدکنندههای قهوه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prodiguer
prodigue
prodigieux
prodige
procédé
productif
production
productivité
produire
produit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان