[اسم]

la production

/pʁɔ.dyk.sjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 تولید محصول

  • 1.La production de l'usine a chuté depuis que le nouveau directeur a pris la relève.
    1. تولید کارخانه تنزل یافت، از وقتی که مدیر جدید جایگزین شد.
  • 2.La production du son
    2. تولید صدا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان