[اسم]

la proportion

/pʀɔpɔʀsjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 ابعاد مقیاس

  • 1.J'ai mesuré les proportions de la boîte avec une règle.
    1. من ابعاد جعبه را با یک خط کش اندازه گرفتم.
  • 2.Les proportions du bâtiment dépassaient le projet initial.
    2. ابعاد ساختمان از طرح اولیه بیشتر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان