[فعل]

protéger

/pʀɔteʒe/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: protégé] [حالت وصفی: protégeant] [فعل کمکی: avoir ]

1 محافظت کردن

protéger quelqu'un ou quelque chose
از کسی یا چیزی محافظت کردن
  • 1. Ce simple pull ne vous protégera pas du vent.
    1. این پلیور ساده از شما در برابر باد محافظت نمی کند.
  • 2. Les entreprises doivent protéger les données de leurs clients.
    2. شرکت‌ها باید از داده‌های مشتریانشان محافظت کنند.

2 از خود محافظت کردن مراقب خود بودن (se protéger)

  • 1.Tu peux sortir avec qui tu veux mais protège-toi.
    1. تو می‌توانی با هرکسی که می‌خواهی بیرون بروی اما مراقب خودت باش.
se protéger de/contre quelque chose
خود را از/در برابر چیزی محافظت کردن
  • Je me protège contre les maux des gens.
    خودم را از بدی‌های مردم محافظت می‌کنم.

3 حمایت کردن

protéger quelqu'un ou quelque chose
از کسی یا چیزی حمایت کردن
  • Ces taxes visent à protéger l'industrie nationale.
    این مالیات‌ها هدف حمایت از صنایع ملی را دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان