[اسم]

la réclamation

/ʀeklɑmasjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 شکایت اعتراض

  • 1.J'ai fait une réclamation.
    1. من شکایت کرده‌ام.
  • 2.Le service après-vente traite les réclamations.
    2. خدمات پس از فروش به شکایات رسیدگی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان