Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
Æ
æ
Ç
ç
È
è
É
é
Ê
ê
Ë
ë
Î
î
Ï
ï
Ô
ô
Œ
œ
Ù
ù
Û
û
Ü
ü
1 . مقررات وضع کردن (برای)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
réglementer
/ʀɛgləmɑ̃te/
فعل گذرا
[گذشته کامل: réglementé]
[حالت وصفی: réglementant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
مقررات وضع کردن (برای)
1.La loi réglemente les activités commerciales.
1. قانون برای فعالیتهای تجاری مقررات وضع میکند.
2.Le gouvernement essaie de réglementer les prix.
2. دولت تلاش دارد برای صلح مقررات وضع کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
réglementation
réglementaire
réglage
réglable
régisseur
régler
régler des comptes en famille
réglisse
réglé
régnant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان