[فعل]

régler

/ʀegle/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: réglé] [حالت وصفی: réglant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تنظیم کردن میزان کردن

  • 1.Nous pouvons régler la température.
    1. ما می‌توانیم دما را تنظیم کنیم.

2 پرداخت کردن تسویه کردن

  • 1.Pour commander et régler la commande, vous devez être âgé d'au moins 18 ans.
    1. برای سفارش دادن و پرداخت کردن سفارش، شما باید حداقل 18 ساله باشید.
  • 2.Veuillez régler votre addition, messieurs.
    2. خواهشاً، صورت حسابتان را بپردازید، آقایان.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان