[اسم]

la radiographie

/ʀadjɔgʀafi/
قابل شمارش مونث

1 پرتونگاری رادیوگرافی، عکس‌برداری (با اشعه ایکس)

  • 1.Le médecin prescrit une radiographie.
    1. پزشک یک پرتونگاری تجویز کرده است.
  • 2.Voici une radiographie de votre jambe.
    2. این هم یک رادیوگرافی از پای شما.

2 تجزیه و تحلیل

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان