[صفت]

radioactif

/ʀadjoaktif/
قابل مقایسه
[حالت مونث: radioactive] [مذکر قبل از حرف صدادار: radioactif] [جمع مونث: radioactives] [جمع مذکر: radioactifs]

1 پرتوزا رادیواکتیو

  • 1.Le thorium est un métal radioactif.
    1. توریم یک فلز پرتوزا است.
  • 2.Le traitement des déchets radioactifs est très important.
    2. دفع زباله‌های پرتوزا بسیار مهم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان