[اسم]

le rafraîchissement

/ʀafʀeʃismɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 نوشابه خنک

  • 1.Arrêtons-nous dans ce café boire un rafraîchissement.
    1. در این کافه برای نوشیدن یک نوشابه خنک بایستیم.
  • 2.Le bar propose des rafraîchissements aux invités.
    2. این میخانه نوشابه‌های خنک به مهمانان میدهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان