[اسم]

la rage

/ʀaʒ/
قابل شمارش مونث

1 خشم غضب

  • 1.Il était en rage après sa défaite.
    1. بعد از شکستش در خشم بود.
  • 2.Mes yeux étaient aveuglés par la rage.
    2. چشمانم از (توسط) غضب کور شده بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان